پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۶ ق.ظ
خاطرات جهادی
کتاب ماه عسل مجرد ها شاید بهترین کتابی باشد که در موضوع خاطرات اردوی جهادی چاپ شده است.
یک خاطره از این کتاب را در ادامه مطلب مطالعه فرمائید
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
دفترچه ی "سخن دوست" خودم رو دادم برایم چیزی بنویسد. نوشت:
«دستانمان پر از یادگاری است؛ تاولهایی که تا چند روز دیگر از دست میدهیم. اما مطمئنم بشاگرد یادگاری های دیگری به ما داده است که هرگز از دستشان نخواهیم داد.»
آخرش هم نوشته بود:
«دیدار به بهشت...»
***
ده بیست روزی تا باز شدن دانشگاه مانده بود.
هنوز توی حال و هوای اردو سیر می کردم و حوصله خیلی چیزها را نداشتم. یک زیارت حالم را جا می آورد؛ رفتم مشهد.
صفای صحن گوهرشاد را با هیچ جا نمی شود مقایسه کرد. توی خودم بودم و آهسته آهسته قدم میزدم. ناگهان صدای آشنایی شنیدم!
سرم را بلند کردم، چشمانم به صورتش افتاد. نگاهمان بهم گره خورد و همدیگر را در آغوش کشیدیم.
یاد آخرین جمله اش افتادم:
«دیدار به بهشت...»
از کتاب ماه عسل مجرد ها ، ص 109
حامد جان دیدار ما با تو در بهشت؟؟؟
امام باقر علیه السلام:
لا فَضیلَةَ کالجِهادِ ، ولا جِهادَ کمُجاهَدَةِ اَلهَوی؛
فضیلتی چون جهاد نیست ، و جهادی چون مبارزه با هوای نفس نیست.
۲
۰
۹۲/۰۹/۲۱